سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
خاطرات ویادداشتها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :34
کل بازدید :655453
تعداد کل یاداشته ها : 198
103/9/2
4:39 ص

مـــــن از عـــــــهد آدم تو را دوسـت دارم

از آغــــــــاز عالــــــــــم تو را دوسـت دارم

چــــــــه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیــــــم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم

نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم

سلامــــــی صمیمــــــــــی تر از غـم ندیدم

به اندازه ی غـــــــــــم تــو را دوست دارم

بیــــا تا صــــــدا از دل سنــــگ خیــــــــــزد

بگوییــــــم با هـــــــــم : تو را دوست دارم

جهـــــــــــان یک دهان شد همـــآواز با ما :

تو را دوســـت دارم ، تو را دوســـت دارم