سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
خاطرات ویادداشتها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :31
کل بازدید :648190
تعداد کل یاداشته ها : 198
103/2/30
9:6 ص

خ?ره ام در چشمِ خ?ست حسرتم را درک کن

قبله ام باش عاشقانه ، ن?تم را درک کن

 

ا? که رو?ا?ت دل?لِ گُنگِ عص?انم شده ست

شعرها?م ،گر?ه ها?م ، خلوتم را درک کن

 

عشق را بر شانه ? اسطوره ها بار?ده ام

ردِّ اشکِ ن?مه شب بر صورتم را درک کن

 

غرقِ آغوشت شدم، احساس من در بند توست

تا ابد م? خواهمت ا?ن حالتم را درک کن

 

روزها? بودنم باتو ع?مت خورده است !

تو? تقو?مم بمان وُ عادتم را درک کن....


94/4/24::: 9:58 ع
نظر()
درک کن       سکوت