گفتمش جانم عزیزم گوش کن
گفت چیزی نشنوم از تو برو
گفتمش آخر که هستی با من آی
گفت حالی نیست تنها تو برو
گفتمش راهت بسی آسان کنم
گفت مشکل ها بیفتد تو برو
گفتمش دریا دلی ،با من بیا
گفت ساحل نیست زین جا تو برو
گفتمش عجز و نیازم را ببین
گفت سر تا پا نیازم تو برو
گفتمش جانم برایت می دهم
گفت جان خواهی نباشد تو برو
گفتمش یاد خدا آرام گیر
گفت غوغایی ست درونم تو برو
گفتمش دردم تویی ،درمان تویی
گفت خود صعب العلاجم تو برو